شیخیه !
در دو نوشته پیشین مشخص شد بطور کلی - بی آن که وارد رده بندی های کوچکتر شویم - دو حزب واقعی در ایران وجود دارند؛
الف - حزب ولایت مطلقه فقیه که بر اساس نظرات ولایت فقیه کارهاشان را تنظیم می کنند و رده های مختلفش هم از حقوق آزادی بیان، داشتن تجمعات و تشکیلات، وسایل رسمی ارتباط جمعی برخوردارند .
ب - حزب مستقل از ولایت مطلقه فقیه که از پایه چنین اندیشه ای را نپذیرفته و البته هیچکدام از جناح های آن حق هیچگونه تشکیلاتی را ندارند که هیچ، حزب ولایت مطلقه و نیز ولایت مطلقه خواستار مرگ آنان - فیزیکی و فکری - با شعار « مرگ بر ضد ولایت فقیه » است.
در این نوشتار به تاریخچه نظریه ولایت فقیه پرداخته تا واقعیت این نظریه روشن شود.
گویا اولین کسی که این نظریه را مطرح کرد، آقای خمینی است اما واقعیت این است که نظری شبیه آن بسیار پیشتر در تاریخ فکری ما پیدا شده است.
۱ - شیخیه :
به تاریخش نگاه کنید این نظریه نزدیک به ۱۵۰ سال پیش مطرح شده است.
به دیگر سخن این مکتب خواستار آن است که به جای فتواهای متفاوت گوناگون، فقط یک مجتهد- شیعه کامل عصر - فتوا دهد و همه به فتواهای وی عمل کنند.
می بینیم که چنین نظری دقیقن منطبق است با نظام امروزی حاکمیت ایران. وقتی رهبر - ولی مطلقه فقیه - فرمانی یا فتوایی در مورد مسایل حکومتی می دهد هیچ مجتهدی نمی تواند فتوایی بر خلاف آن بدهد و اگر چنین کند، خونش پای خودش است. سرنوشت شریعتمداری، قمی، منتظری و بعضی دیگر درس آموز بقیه شده است.
دیگر مجتهدان در برابر این تفکر چه کردند تا دکان فتواها بسته نشود؟
شایع شد که شیخ احمد به معاد جسمانی - مطابق با اعتقاد شیعیان - باور ندارد و او را تکفیر کردند. در نتیجه شیخ احمد و تفکر شیخیگری آرام آرام به گوشه ای رانده شد.
۲ - مشیرالدوله !!
مشیرالدوله صدر اعظم مظفرالین شاه است. شاید تعجب کنید که یک دولتمرد مانند مشیرالدوله حاکمیت ولایت فقیه را مطرح کند!
این دومین فرمان مظفرالدین شاه برای مجلس است :
اما مشروطه خواهان این فرمان را نپذیرفتند:
صدر اعظم می گفت که : شورای اسلامی باید باشد
آقا سید حسین بروجردی گفت : شورای ملی باید باشد
صدراعظم گفت : من شورای ملی نمی دهم
آقا سیدحسین گفت : ما به قوه ی ملت، شورای ملی را می گیریم »
پس از مذاکرات نتیجه این شد که مجلس شورای ملی باشد » همان جا ص ۵۶۱
چرا آن موقع مشروطه خواهان با مجلس شورای اسلامی موافقت نکردند؟
جوابش را آقای میرزا محمد صادق طباطبایی ( فرزند سید محمد طباطبایی یکی از دو رهبر روحانی مشروطه ) به وزیر دربار مظفرالدین شاه می دهد :
نقشه آن موقع مشیرالدوله و پاسخ روشنگرانه محمد صادق طباطبایی را امروز به روشنی به چشم می بینیم از طریق اعمال نفوذ قانونی بوسیله شورای نگهبان و یا آخرین گفته آقای خامنه ای که « آتش به اختیار » بر علیه هرکس که نظری مخالف ایشان - ولایت مطلقه فقیه - داشته باشد.
۳ - پس از این رویدادها و گفته ها هست که در زمان محمدعلی شاه - مخالف سر سخت مشروطه - شیخ فضل اله نوری برای براندازی مشروطه در کنار محمد علی شاه قرار می گیرد و حکومت مشروعه را مطرح می کند تا بشود ولی مطلقه فقیه آن اما بسیار دیر شده بود.
---------------------------------
https://t.me/gozaresh1395
گام های تاریخ...